نرده را زیبا کن

به خدایی که به پیچک فرمود : نرده را زیبا کن

داستان ۲۵: نقشه ی گنج

فانا بر فراز آن جزیره پرواز کرد و اطلاعاتی از جای چیزهای مختلف بدست آورد، فانشیر و فانا با کمک هم نقشه ای از آن جزیره کشیدند و توانستند فرصت ها و تهدیدها را به خوبی ببینند. جزیره پر بود از هیولاها و دایناسورها و کوه ها و گیاهان و... فانا فانشیر را به سمت گله ای از دایناسورهای سبز برد و فانشیر آنها را رام خود کرد! دست فانشیر شفابخش و صلحبخش شده بود! به کمک دایناسورها شوالیه های سبز می توانستند سریعتر و ایمنتر در جزیره رفت و آمد کنند..
+ نوشته شده در چهارشنبه 5 مرداد 1401ساعت 20:16 توسط یار |