نرده را زیبا کن

به خدایی که به پیچک فرمود : نرده را زیبا کن

داستان ۲۸: شاه ماهی گیر

فانا زهر از بدن فانشیر بیرون کشید و او را شفا داد ولی کمی بعد او را رها کرد چون اون را با مشکلات فکری بیشماری دید، فانشیر پدر و مادر نداشت و در تنهایی اش گم شده بود و با سوالهای بیشماری درمانده شده بود. مشکلات فکری او باعث مشکلات اخلاقی او شده بود و از پس وظایف مهمش در اداره ی جزیره جدید بر نمیآمد. چند ماه گذشته بود، جزیره پر شده بود از بی نظمی و آشوب و فساد و در این مشکلات کار فانشیر به عنوان شاه جزیره این شده که به برکه ای پشت قصرش برود و ماهی گیری کند و
+ نوشته شده در چهارشنبه 5 مرداد 1401ساعت 20:16 توسط یار |